کوثر جونکوثر جون، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

نورچشمم، ثمره زندگیم

و باز دوباره حس خوب پدر شدن...

اینم رونمایی از ریحانه خانم حافظی در کنار آبجی گلش کوثر خانم که تصمیم گرفت یکهو روز ولادت حضرت معصومه به دنیا بیاد!... خدا رو شکر که دوباره ما را شامل نزول رحمت واسعه خودش قرار داد و این فرشته کوچولو رو به ما داد ان شاء الله که بتونیم به درستی وظیفه پدر و مادری مون رو ادا کنیم   ...
19 شهريور 1392

دلم برای خدا سوخت!!!

نازنین کودکم الان شما روی پاهام نشستی و به صفحه مانیتور خیره شدی و مدام سوال می پرسی!!! و نمی زاری بنویسم! امشب افطاری خونه مامان نرگس دعوت بودیم ،چند تا از دایی جونای منم دعوت بودن دخترای زن دایی احمد هم بودن دختر بزرگشون خیلی نگاهاش سنگین و خسته بود می شد به راحتی از حرفاش فهمید که نبود مادرش خیلی روحش رو آزرده ... (الان شما رو بردم خوابوندم و دوباره اومدم تا مطلبم رو تموم کنم)................    امشب غم چشم های دختر داییم خیلی درگیرم کرد همش به این فکر می کردم که چطور می تونم بهش کمک کنم چطور می تونم از غمش کم کنم ، و حتی چطور می تونم با خوشحال کردن اون دل مادرش رو شاد کنم... وقتی خودم رو جای اون می گذارم و بی اختیار ...
29 تير 1392
1